تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۳ - ۹:۵۱
کد خبر : 2509

ضرب المثل های دستجرد شاهرود: گنجینه ای از فرهنگ عامیانه

ضرب المثل های دستجرد شاهرود: گنجینه ای از فرهنگ عامیانه

در این مطلب ضرب المثل های دستجرد شاهرود را به عنوان گنجینه ای از فرهنگ عامیانه برای شما آورده ایم.

به گزارش خبرنگار وقایع شاهوار: در این مطلب برخی از ضرب المثل های دستجرد شاهرود را به عنوان گنجینه ای از فرهنگ عامیانه برای شما آورده ایم.
* یک سر دو زانو: منظور همان انسان است.

* جِیز بِگِلّیِه بِفتیِه دِ چاله اش: منظور به چیزی هست که به اصل و نسب و جایگاه خودش برگشته.

* کسی غصه بخوره زنش بمیره که خواهر زنش خونه نباشه: منظور این است که بعد از اینکه چیزی را از دست داد جایگزین برای آن داشته باشد.

* برای همه به شُرشُر آمد برای من به چیک چیک هم نیامد: کنایه از سختی های روزگار و شکایت کردن از آن دارد.

* چُغول امسال میخواد چُغول پارسال رو یادش بده: اصطلاح از افراد جوانی که میخواهند به افراد مسن چیزی یاد دهند. (چُغول: گنجشک)

* بخیه میزنم به یادگاری، امروز ببری فردا بیاری: کاری را به درستی و به نحو احسن انجام ندادن
* اگر گوشت خور نیستیم، استخوان لیس هم نیستیم: کنایه از آدمهای چاپلوس

* بِچه رِ پیچِش کو: قنداق کردن بچه

* تیله از تِغارِ، سگ زردم بِرار خوانده شغاله: گول ظاهر افراد را نخوردن (بِرار: برادر)

* روز نمی بینه شِی بِخیِه میزنه: کنایه از انجام نشدن کار به موقع

* وَ مشک دوغ مانه: منظور به بی حال و شل بودن افراد دارد. (وَ: مانند، مثل)

* سو وَ سِجِله اش، سه گِل گِلی وَ دانه اش: منظور این است که هرکسی بر میگردد به ریشه اش
* چوب تو آستین کردن: منظور به تنبیه کردن افراد دارد.

* خِری خُفتیه عَر نِمِنِه: برای کسانی که در جمعی خود را به خواب میزنند و ناگهان در مورد بحث مطرح شده نظر میدهند گفته میشود.

* دِقیچاندن: چیزی را به زور در جایی قرار دادن

* دِهونِتِ وِر هم گار: ساکت شدن- دهانت را ببند ( گار: گذاشتن)

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تبلیغات