باران شاهرود
هوای بارونی دلبر شاهرود۲۴ دی ماه۱۴۰۳

آن خدایی که به قلبم غم داد…. خود او باران داد…. زندگی با عطش ثانیه ها میگذرد… میشود ثانیه را جریان داد…. من خدا را دارم… آن خدایی که به هنگام غمم میگرید… و به هنگام خوشی های دلم میخندد… شعر من باز پر از صحبت بی قافیه گیست… من خدا را دارم… اوست هر
آن خدایی که به قلبم غم داد….
خود او باران داد….
زندگی با عطش ثانیه ها میگذرد…
میشود ثانیه را جریان داد….
من خدا را دارم…
آن خدایی که به هنگام غمم میگرید…
و به هنگام خوشی های دلم میخندد…
شعر من باز پر از
صحبت بی قافیه گیست…
من خدا را دارم…
اوست هر قافیه و وزن و صدا
اوست جاری به دل ثانیه ها
همه بارانها، همه جریانها،
همه تاب و تب دل،تپش ثانیه ها..
پر از صحبت اوست
با دلم میخوانم…:من خدا را دارم
برچسب ها :شاهرود، باران، زمستان، صبح
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0