تاریخ انتشار : پنجشنبه ۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۸
کد خبر : 7497

خبرنگار وقایع شاهوار خبر داد :

وداع شاهرود با غریب‌ترین بسیجی ایران اسلامی

وداع شاهرود با غریب‌ترین بسیجی ایران اسلامی

در حسینیه امام حسن مجتبی شاهرود، نماز بر پیکر زنده‌یاد عبدالله گلابی، غریب‌ترین بسیجی ایران اسلامی، با حضور اعضای هیأت شهدای گمنام برگزار شد و امام جمعه محترم شهر در پایان برای ایشان دعا کردند.

بسم تعالی
از : رزمنده شاهرودی
به : مردم شاهرود

سلام علیکم
اینجانب عبدالله ( عبدالعلی) گلابی
متولد طبس هستم ،در زلزله بزرگ و تاریخی این شهر همه اهل خانواده و قومانم را از دست دادم. واز آن زمان تنهای تنها در شهر شما زندگی کردم و تا چندین روز پیش حتی شناسنامه نداشتم .
تنها هویتی که داشتم من را در شاهرود به عنوان بسیجی می‌شناختند .
من از شهر شما خاطره های زیادی دارم .و هفت بار هم از شاهرود به جبهه اعزام شدم و بیست ماه در سه گردان و دو تیپ سپاه با عضویت بسیجی خادم ملت ایران و شهرمان شاهرود بودم .
امروز عصر پنج شنبه در قطعه ایثارگران وادی السلام شاهرود درجوار عزیزان ایثارگر به خاک سپرده می شوم ،در حالی که حتی یک نفر هم در روی این کره خاکی ندارم . عصر های پنجشنبه سرمزار من هم بیائید و یادم کنید .
ساعت ۱۵ امروز پنجشنبه از سپاه قدیم که بهش گفته میشه کانون بسیج و از اینجا اعزام می شدم جبهه تشییع میشم دوست داشتید بیائید. پرچم روی تابوتم عشق و آرمان من و تابوتم ،تابپت شهید ملک است
و من شهدای شاهرود را خیلی دوست داشتم و چندین نفر از رفیق و همسنگر و هم گردانی داشتم . ممنون از محبتتان

دیدار به قیامت و دعاگویتان هستم
نوکرتان عبدالله گلابی
….واما دیشب
در حسینیه امام حسن مجتبی و منسوب شهید زین العابدین غریبی ، نماز بر پیکر
زنده یاد عبدالله گلابی غریب ترین بسیجی
ایران اسلامی و شهر ما درجمع اعضای عزیز هیات شهدای گمنام شاهرود برگزار گردید .
امام جمعه محترم شاهرود که خود از جمع بیست هزار رزمنده شهرماست در پایان نماز برایشان دعا کردند .

روایت زندگی عبدالله؛ بی‌کس، بی‌شناسنامه، اما قهرمان

در میان خاطرات تلخ و شیرین این سرزمین، داستان عبدالله از شاهرود، یادآور رمان‌های کلاسیک است؛ گویی «الیور توئیست» لندن در دل ایران زاده شده باشد.

– عبدالله در زلزله ویرانگر طبس، شصت سال پیش، همه خانواده و اطرافیان خود را از دست داد. یک راننده کامیون او را به شاهرود آورد و زندگی‌اش در میان دو خانواده مختلف ادامه یافت.
– او هفت مرتبه با شناسنامه دیگران راهی جبهه شد و جانباز گردید، بی‌آنکه هویت رسمی داشته باشد.
– تا پایان عمر، نه خانواده‌ای داشت و نه شناسنامه‌ای. تنها در سال‌های آخر، برای سفر زیارتی به کربلا، درخواست شناسنامه داد و موفق شد آن را دریافت کند.
– اما سرنوشت، روایت دیگری نوشت: عبدالله پیش از سفر، چشم از جهان فروبست. پیکرش در پرچم سه‌رنگ ایران پیچیده شد و در حسینیه شهید غریب شاهرود، در میان همرزمان قدیمی، برای تشییع و خاکسپاری آماده گردید.

این داستان، نه فقط یادآور رنج‌های یک انسان بی‌پناه، بلکه نمادی از ایثار و بی‌ادعایی مردی است که بی‌نام و نشان زیست، اما با پرچم ایران بدرقه شد.
وامروز تشیع این رزمنده دفاع مقدس در شاهرود با حضور همرزمانش
برگزار شد
روحش شادو یادش گرامی
عکس: مریم مقدم

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تبلیغات